تو شجاع باش
امروز 5 شنبه 29 دی ماه 1390 میدونی مامان یکم خستست نه از بودنت تو شکمم احساس میکنم ............. مامانی ولش کن نباید احساسات بدم رو برات بنویسم باید بگم که چه قدر دوست دارم و چه قدر دوست دارم زودتر بیای یکم خسته شدم دیگه نمیتونم زیاد راه برم و زیاد بایستم و خیلی کاهای دیگه اما تحمل میکنم به خاطر تو بابا محسنتم خوبه اما بیشتر نگران سلامتی ما دو تاست خدا خدا میکنیم این دو سه ماه باقی مونده هم به سلامتی بگذره من سرما خوردم کمی اما سینه درد دارم شدید گاهی معدمم درد میگیره طوری که حس میکنم نمیتونم نفس بکشم خیلی میترسم و فکر میکنماینها تو رو ازار داده اخه یکم تکونات ضعیف شدنو منو ترسونده خیل...
نویسنده :
آوا
17:50